مراسم کومسای
در منطقهی اورامان سروآباد استان کردستان، همه ساله در تاریخ 15 اردیبهشت مراسم باشکوه و جالبی برگزار میشود. این آیین کهن را با نام کومسای میشناسند. این جشن همواره گردشگران خارجی و داخلی را به سوی اورامان میکشاند. کومسای در حقیقت سمبل کوچکی از عقاید بومیان ناحیه اورامان است که به گفتهی راویان و بزرگان محلی بیش از هزار سال قدمت دارد؛ اما در کومسای چه اعمالی انجام میدهند و دلیل برگزاری آن چیست؟
جالب است بدانید که روایات متعددی در رابطه با چرایی مراسم کومسای ذکر شده است که ما سعی میکنیم تا جایی که امکان دارد دلایل و چگونگی این مراسم را برایتان ذکر کنیم. مکان برگزاری این جشن در نزدیکی آرامگاه سید مصطفی است که وی را با لقب پیرشالیار نیز میشناسند و او را از نوادگان سادات حضرت امام جعفر صادق (ع) میدانند. در این مراسم، بزرگان و ریشسفیدانی که معتمد همگان هستند، گردهم جمع میشوند و تصمیم میگیرند که چه کسی کدام امور از منطقه را بر عهده بگیرد. اغلب این کار حدود 2 ساعت طول میکشد. امروزه این آیین در روز 15 اردیبهشت با قرائت قرآن و سخنرانی امام جمعه آغاز میشود و با اموری چون قصیدهخوانی، ذبح دام قربانی، خوردن آش، شبنشینی، دف، تقسیم امور منطقه (به صورت نمادین) و شکستن سنگ ادامه مییابد. اما دلیل اصلی برگزاری این مراسم چیست؟
دلیل اصلی برگزاری کومسای چیست؟
همانطور که اشاره کردیم کومسای آیینی برای تصمیم گیری در رابطه با امور روستا بوده است اما در ورای این ماجرا، روایاتی وجود دارد، برای مثال گفته میشود روزی یکی از مریدان پیرشالیار به نام درویش گومار (الان آرامگاه وی در روستای دمیو از توابع بخش مرکزی شهرستان سروآباد است)، پیش پیرشالیار رفته و از کمبود شیر دامهای خود گله و شکایت میکند. پیرشالیار به او میگوید که درویشی که دامپزشک بود، حالا در قید حیات نیست که گره از مشکل تو باز کند اما تو به آرامگاه وی برو، در نزدیکی مزارش قطعه سنگی هست، قطعهای بِبُر و به مشک دامهای خود ببند تا شیرشان افزون شود. به همین خاطر هنوز هم در پایان مراسم کومسای تکه سنگی را میبُرند و برای تبرک با خود میبَرند.
افسانه عاشقانه مراسم کومسای چیست؟
در رابطه با کومسای، آیین هزار ساله ایرانی یک افسانه روایت میشود که میزان صحت آن مشخص نیست. بر اساس این افسانه، پیرشالیار مردی بزرگوار بوده است و کرامات خاصی داشته است. برای مثال گفته میشود که او توانست شاه بهار خاتون را که دختری کر و لال بود شفا بدهد.
داستان از این قرار است که شاه بخارا دارای یک دختر کر و لال بود که طبیبان همه از مداوایش عاجز شده بودند، به همین خاطر شاه و درباریان به نزد پیرشالیار میروند تا شاید او بتواند دخترک را شفا بدهد. وقتی شاه و دخترش به نزدیکی اورامان میرسند دختر، شنوایی خود را به دست میآورد و زمانی که به نزدیکی خانه پیرشالیار میرسند، بعد از آن که صدای نعرهی دیوی بلند میشود، دختر لب به سخن باز میکند.
در پایان داستان دختر پادشاه و پیرشالیار با یکدیگر ازدواج میکنند و جشن عروسی بزرگی برای آنها برپا میشود که کومسای، سالگرد این عروسی است.
نظر امام جمعه درباره مراسم کومسای چه بود؟
آقای ماموستا علی مقدمی، امام جمعهی اورامان در رابطه با مراسم کومسای چنین گفت: " مراسم کومسای هر سال در تاریخ پانزدهم اردیبهشت ماه برگزار شده است و حالا در ساعت 9 صبح آغاز میشود و تا حدود ساعت 11 ادامه دارد. در این مراسم برای عهده داری مشاغلی مثل کدخدا، آبدار، چوپان، امام جمعه و... تصمیم گیری میشود و هرکسی مسئولیتی را به گردن میگیرد."
علی مقدمی صحبت هایش را اینگونه ادامه داد: " در این مراسم در رابطه با کمبودها و مشکلات روستا و روستائیان نیز صحبت میشود و دربارهی فعالیتهای ییلاق و قشلاق مردم منطقه هم تصمیم میگیرند."
وقتی در رابطه با مراسم شکستن سنگ از امام جمعه اورامان سوال شد، چنین گفتند: " شکستن سنگ درواقع یکی از برنامههای فرعی کومسای است. "
- ۹۸/۰۲/۱۶